نه بود شخصیت در۲۱ سال خونین باعث تشتت واضمحلال افغانستان شده
نویسنده : دکتور طاوس وردک نویسنده : دکتور طاوس وردک

 
 لندن ۲۶ جون ۲۰۱۳ 
هموطنان عزیز مان سالها است که در رادیوها - مجلات - روزنامه ها ومیدیاهای کشور مان از سال ۱۳۵۲ تا امروز در باره نقش شخصیت مقالات ، مضامین ونظریات اشخاص منفرد و در کنفرانسها ، مضامین و لکچر های از طرف استادان - سیاسیون و رهبران حزبی شنیده وبه ان ګوش داده و در افغانستان شخصیت ها نه تنها در اداره دولت یا دولت مردان را می ګویند بلکه شخصیت های محلی - قومی - روحانی - مذهبی - در قریه ها ودهات وشهر ها زندګې می کردن وفعلا نیز زندګي می نمایند ، که مردمان عادی همان محلات بنا به سونت ها - رسوم - عنعنات - زور - قوت قومی - سرمایه داشتن - که انها دارا بودن وهستند برای این شخصیت ها ارج می ګذارند وکور کورانه و اګاهانه پشت شان روان اند واز ارشادات - فرامین - نصایح واوامر شان مردم اطاعت می نمایند ، اګر یک کسې برای این شخصیت ها بد بګویند - یا غیبت شان را بکنند اول خوپیروان و علاقه مندان  وۍ با این اشخاص برخورد لفظی وحتی فیزیکی می نمایند که چرا به بزرګ من - به ریش سفید ما - به کلان قوم ما - به رهبر ما - به پیر ما - به روحانی ما دو زدی یا بدګویی کردی ، وبعدا که خودشخصیت خبر می شود او ازین نفر که برایش ناسزا ګفته او را نزد خود خواسته وبرایش چندین نوع جزا می دهند که هر کدام شما در قریه جات شاهد ان بودین وهستین  .  
حال می پردازم به اینکه زمان که از نقش شخصیت در ادوار تاریخ بحث می نماییم نا ګذیریم به تنوع شخصیت ها - رهبران سیاسی وحزبی ( چپي وراستي ) و وقایع، حوادث ، کودتا ها ، انقلابات ، چرخش ها ، توطیه ها ، قیام ها ی خورد وبزرګ  ارام ( بیدون کشتار وخونین ) وبعدا می توان انرا مسالمت امیز وقهرامیز نام ګذاری نمود وجهات موفقیت امیز وشکست های ان را باید به برسي بګیریم  شخصیت های بسیار مهم جهان عبارت بودن از موسولونی - هتلر- ستالین - چرچل- ترومن - اتاتورک - دوګول - نلسن ماندیلا - کاندیهی -احمد شاه بابا - میرویس خان - امان الله خان وغیره نام برده می توانیم .
شخصیت ها در تعین سرنوشت کشور ها نقش بارز و تعین کننده دارند -- شخصیت های عامل، باتدبیر- بی ترس - سیاست مدارکهنه کار وفهمیده - وطن پرست و افغان واقعی -از اول تا ازل در افکارو اندیشه هایش تزلزل - لغزش- ترس - انحرافات از مشې اصولی واساسي نمی پذیرد و نمی اورد مثل(  ببرک کارمل).   
باید علاوه کرد انسان از روزی که به دنیا امده وبزرګ شد در فکر اغاز مراحل زندګي خو شد( چهارغوک راه رفتن - بعدا استاد شدن راه رفتن وبعدا دویدن وبعدا بازی کردن وبعدا مکتب رفتن ( سیلی وشلاق پدر ومادر ومعلم را خوردن - ګرسنګي و بایلوچي را امتحان کردن - پوشیدن کالای ژنده و یا فاخره ، شکم سیر ویا جیب پر از پیسه وارد مکتب شه وبعدا فارغ ۱۲ شده به پوهنتون راه یافت وماستری ودکتور ا وفرفیسری ګرفت این همه مراحل را با فراز ونشیب پیموده وبه اداره امور در دولت ها پای ګذاشت و باز همان مقوله فیلسوف بزرګ المان را ( اګر خصایل انسان زاده محیط است انرا باید انسانی ساخت ) و ( نعمات  مادی تعین کننده شعور اجتماعي است ) ، به تسخیر دریا ها - اتشفشان ها - کیهان - ورام ساختن حیوانات وحشي واستفاده از طبیعت را اموخته ، مطالعه نموده وراز های زیستن معقول ادمی زاد را یادګرفت وبا همنوع خویش از راه انسانی - عقل- امیزش- پرورش- تربیت - نصیحت - انتقاد - تقلید ، کار ګرفته وانسانهای بیسیواد و سیاسیون کم سیواد را اموزش داده و سنګر های سخت و خونین را یکي بعد دیګري تسخیر نموده ومشقات خستګي ناپذیر را به خاطر رفع درد های بیکران مردمان مستضعف کشور شان را تحمل وبه قله های بلند وشامخ ترقی وتعالی دست یازیده است ودر جریان تاریخ به حیث (( شخصیت ))معرفی شده است وهمیشه از راه مبارزه ، میتنګ ها - کنفرانس ها ، ایراد بیانات  نوشته ها در اخبار ومجلات ، در جلسات حزبی وسیاسی ،از بیخبری به طرف خبرشدن وخبر ساختن به طرف زندګی بهتر اهسته - سنجیده- مطابق به پلان ستراتیژیک مراحل تاکتیکي را استوار و پیګیر مدیریت نموده و قانون ( نفی نفی را )که به وحدت اضداد می انجامند در زندګې سیاسی تعقیب نموده ودر یک مسیر مارپیچي خود را به هدف رسانده که این کسې را شخصیت می نامند. 
هستند شخصیت های تصادفی - دستوری- فرمایشی - به زور ودیکتات و روی مصلحت های شخصی ویا کشوری از طرف سوسیال امپریالیزم - سوسیال شونیزم - امپریالیزم جهان خوار ویا کشورهای مرتجع اسلامی بالای مردمان در کشورهای مختلفه تحمیل شدن ( شخصیت ) ګفته نمی توانم زیرا در زندګي شخصی که نه سازمان - نه حزب - نه یک نهاد مدنی ونه ګروه از روشنفکران  را رهبری کرده باشند و صرف به نام اینکه به حیث یک جاوسوس- یا اجنت - یا فروخته شده به مقابل پول ویا مقام ، برای خود شخصیت بګویند ویا اینکه جهاد کرده یعنی افغانها را کشته وچپاول کرده ودارايي مردم را غصب نموده و ترافیکنګ هیرویین وتریاک را به ضمه ګرفته ورشوت خورده ودر فساد ادری غرق است خود را شخصیت بګویند ، به هیچ وجه وبه هیچ تعریف از فلاسفه جهان مانند ( سقراط- افلاطون - دیدرو- مانتزکیو- هیګل- برکلې - توماسمور- مارکس -انګلس- لینین وغیره ) که از ( شخصیت ) تعریف نموده انها را به شخصیت شباهت نه داده وحیثیت شخصیت شدن را برای شان قایل نه شدن  مثل اقای کرزۍ، رهبران دشمال ټلواله ، وبرادرانشان ، که جز معامله ګریی  منافع شخصی کار دیګر نه کردن مثل برادرمرحوم وی احمد ولي کرزۍ  که در قندهار اورا کشتن هرکاره بود وفرعون زمان بود والی و معاونین والي وقوماندانان قول اوردوها و پولیس برایش حیثیت یک نوکر را نه داشتن که مثال برجسته ان راندن والي رحمت ا لله روفی از قندهار در ظرف سه ماه بود که شایسته ترین کادر دیروزی وپاکترین شخص در تاریخ معاصر کشور مان به حساب می اید نام برد.
حال برمی ګردم به چند مثال در تاریخ کشور مان ، درین جا انچې من به ان اشاره می کنم این نیست که من از این ویا ان شخص دفاع می کنم ویا انرا خیالي - واهی وتصادفی انتخاب نموده ام وبه شما معرفی می نمایم بلکه من انچیزی راکه که دیده بودم و به کارهای وی شخصا وارد بودم وشما نیز در وطن عملا به چشم می بینید از ان حرف می زنم که برای وطن مان به چنین انسان ضرورت است و هر کسې همیشه از افراد واشخاص مانند خودش ستایش ویا غیبت می نمایند یک نفر که خدمتګار جامعه ووطن بود و تمام عمر خود را در خدمت مردم سپري نموده وهمیشه به خاطر اعتلای کشورش زحمات زیادی به شمول بندی ګری - تهدید ها  لت وکوب خوردن - تبعید از کشور را سرخود فبولانده ولي به هیچ وجه تسلیم حوادث ووقایع ناهنجار که دامنګیر وی شده سر تسلیم فرود نه اورده شکایت نه کرد  و اه نه کشیده بود وهمیشه منافع علیای کشور برای وی مطرح بود که او مرحوم ببرک کارمل بود ، در زمان مبارزات سیاسی بزرګترین خدمات برای فرهنګ مترقی- برای ادبیات مترقی- برای ترقی اقتصادی - برای تقویه قوای مسلح نیرومند - برای دفاع از استقلال وتمامیت ارضي ، برای معارف و سیواد اموزی - برای بهبود زندګی مردمان عادی ومعشیت افسران قووای مسلح خلاصه در تمام عرصه ها به افغانستان خدمات فراموش ناشدنی انجام داده بود ، ولې با تاسف که مخالفین ایدالوژیک وی و مخالفین حزبی وفرکسیونی وی و رفقای نیمه راهش تا حال وی را دو ودشنام می دهند وعلت ان این است که دشمنان وی فاقد شعور سیاسی - فاقد روحیه ملي ووطن پرستی - فاقد ایده ازادی واستقلال ملی و تمامیت ارضي و فاقد طرز اعمار افغانستان پشرفته ومترقی بودند و یا به ادبیات و کف وکالر و استعداد بیانیه دادن وی ناخوش بودند ویا اینکه احمقانه به دستور مشاورین دشمن نمای وطن مان که غرق رشوت وجمع اوری تحایف بودن یاوه ګويي سردادن ولې او به نقاط مهم سیاسی واقتصادی کشور مانند اینکه (( ما هیچ چیز نه داشتیم - ما فقیر ترین کشور بودیم - ما بیسیوادترین نفوس داشتیم - ما اقتصاد بسیار ضعیف داشتیم - یک معدن ما استخراج نه شده بود - سویه تحصیلی بسیار پایین بود - در قرا وقصبات حکومت های فردی وخانی وبای حکمفرمایی می کرد - ملاوروحانی خدای مردم بود - دین واهی و فرمایش  در افغانستان رایج بود - صنایع خفیفه بسیار به سطح پایین وبسیار کم بود بیکاری به اوج خود رسیده بود فقر حکومت می کرد - دوا وداکتر نه بود - زنان از حد اقل ازادی برخوردار بودن -جنګ تحمیلی از هر طرف به دستور دشمنان تاریخی افغانستان ( پاکستان - ایران - عربستان سعودی ودیګر کشورهای مرتجع عربی و در راس امریکا کماکان ادامه داشت ) ومخالفین وی نمی فهمیدن که بیدون حمایت یک قوت بزرګ از ( لحاظ سیاسی - نظامی واقتصادی ) که در انزمان برای افغانستان بسیار مفید وممد واقع شده بود کشور شوروی بود ، که با امدن قطعات شان یک دم جهان امپریالستی - عربها - خاصتا پاکستان وایران هردوپاه را در یک موزه کردن وعلیه حکومت دیموکراتیک به یاوه سرایی ها و تبلیغات ناروا ( که اسلام در خطر است ) به جهاد روی اوردن و بل اخره همان امپریالیزم که زن ومرد افغان را سه بار بیستر کرده بود سر خود حاکم ساخت و امروز سر کرزۍ که از جمله (شخصیت های مرتجع - بدل - ساختګی - پاسیف - ومنفی ګرا) است سر مردم افغا نستان فرمان روایی دارند، شما به من بګویید که ( کارمل رشوت خورده بود ؟؟ کارمل وبرادرانش قصر وکوتي داشت  ؟؟ کارمل وفرزندان وی جایداد وپول نقد در بانکهای دنیا دارد ؟؟ کارمل مرحوم خانه شخصی در افغانستان دارد؟؟ ) و با رهبران وقومادانان مجاهدین امروزی وطالبهای قصر نشین امروزي مقایسه نمایید ، پشت عقاید چی می ګردید ( بیر کله بیر خیال ) بګذارید هر ان کسې به هر ان چیزی که معتقد است مومن بماند ونه باید مسلمان ها دعوای خدایی نمایند و هر ان چیزیکه دل شان بخواهند سر مردم بقبولانند مثل که مردم افغانستان محمد و قران را به زور قبولاندن که هردو عربی اند واګر این هردو افغان می بود وقران به افغانی نوشته می شد ایا اعراب قبول می کرد وبه ان ایمان می اورد معلومدار است که نمی اورد ) ، ایا در افغانستان همه مردم پشتون ها است یا همه تاجک ها است - یا همه هزاره ها است  ایا همه به یک زبان ګپ می زنند  ایا همه یک دین ویک پیغمبر دارد - ایا همه افغانهای واقعی اند یا ( افغانی های پاکستانی - ایرانی - عربی- امریکایی- جرمنی ویا انګریزی) نیستین مثل طالبان امریکایی وپاکستانی ویا رهبران مجاهدین مانند حکمتیار - حقانی وملاعمر که پاکستانی اند   وهمین ۱۱ سال زیر بال امریکا چوچه نمی دهند واین ۴۸ کشور کافر وملحد نیستند بلکه بدتر از شوروی ها نر را به نر دیګر نکاح می نمایند اینها با شما چې قرابت دارند که همه شما مسلمان نما ها برای ایشان بیعت کردین ، کجا شد جهاد ومسلمانی تان ، برمی ګردم به اصل مطلب در دنیا ۲۷ کشور اورپايي با هم یکجا شدن و یک نوع پول دارند( اتحادیه اورپا )  در حال که ( وزرای دفاع ووزرای خارجه ) مختلف دارند وهر کدام شان طرز حکومت کردن واداره خود را دارند ، دارای مفکوره های وخصلت های مختلف می باشند و بین خود جور امدن که با هم در یک چوکات ( نظامی به نام ناټو به شمول امریکا وانګلیس و هم چنان اقتصاد مشترک دارند ) و در افغانستان ۱۵۲ حزب وسازمان ویا نهاد مدنی وجود دارد ( همه افغان - همه مسلمان - همه باسیواد - همه سیاست مدار - همه سنګ وطن پرستی به سینه می زنند ) پس چرا شما در قدم اول بین خود جور نه شدین ؟؟ ویا نمی شوین ؟؟و باز درین مدت ۲۰ سال که ( پاکستان -ایران - عربستان - قطر - امریکا - انګریز ) سر تان فرمان روایی می نمایند شما احساس ملي - افغانی - وطنی دارین ؟؟ داشتین ؟؟ اګر دارین ویا در فکر ان شدین چرا به حل معضله کشور موفق نمی شوین ؟؟ دلیل ان این است که در بین تان شخصیت مانند ببرک کارمل هنوز پیدا نه شده ،او شوروی را به یک کلک می چرخاند واز پولهای چک طلای انها به نفع مردم افغانستان کارهای بزرګ وفراموش ناشدنی انجام داده است  و او برای افغانستان قووای مسلح را توسط سلاح های مدرن ومعاصر مود روز ساخت که در جنوب شرق اسیا نه بودوشخص مارشال فهیم اعتراف نمود  و توسط ان قووای مسلح کمر دشمن را شکستانده بود با وصف اینکه نیم از کشورهای جهان مخالف وی بودن اما او به رشادت - جدیت - فهم ودانش سیاسی و حزبی بسیار خاقلانه مدیریت کرد و او برق اتومی می ساخت  او به اتک می رفت وبندر ګوادر ( این ګودر پشتونها را ) از خود می ساخت و به کرزۍ امریکا وغرب در مجموع تخنیک که در افغانستان از ان استفاده می کرد نمی دهند و نه داد بلکه انرا به ( کباړ ) تبدیل می نمایند وبه قووای مسلح ما نمی دهند که اصلا روا داری نه دارند بعدا ببرک کارمل در اثر یک توطیه پلان شده مجاهدین یکجا با دوستان دیرینه شان( رفقای نیمه راه خودش وبه رهنمایی پاکستان وایران وامریکا در مجموع غرب باعث سبکدوشی وۍ شد  ) تعویض وی به دکتور نجیب ا لله شد ودکتور نجیب ا لله نیز کارهای را انجام داد که بل اخره به خاطر منافع شخصی اش و توطیه ملل متحد ورهبران اخوانی، پرچمی وخلقی در حزب وطن وغرب و روسیه به تسلیم کردن حکومت به مجاهدین وادار شد و قدرت را از دست داد ،هموطن  زمان بسیار کم مانده ومردم افغانستان دیګر حاضر به قربانی سالهای بعد از ۱۹۹۲ نیستند امید وارم بین خود هر چې زودتر در بوجود اوردن یک شخصیت واقعا ملی - وطن پرست - پاک - که دستان وۍ به خون ورشوت الوده نه باشند وحرف وعمل وی یکي باشد  وارد  اتلافهاو اجماع های  مختلف در کشور شوید وریس جمهور اینده را که شخصیت برازنده سیاسی و پاک باشد و حافظ منافع ملی - تمامیت ارضی و استقلال ملی در افغانستان شود ووحدت اقوام وملیت ها را تامین نماید برای مردم پیشنهاد نمایید تا مردم در انتخابات۲۰۱۴ برایش رای بدهند انتخاب نمایید.





June 27th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات